نوشتۀ: انجنیر محمد نذیر تنویر
به مناسبت سالروز سقوط رژیم طالبان در کابل، ۱۳ نوامبر ۲۰۰۱
تاریخ نشر نسخه اول زیر عنوان «از عاشورای حسینی تا عاشورای طالبی!»: ۱۳ نوامبر ۲۰۱۳،
تاریخ نشر نسخه دوم زیر عنوان «کجاست ضمیر های سرزنشگر؟!»: ۱۳ نوامبر ۲۰۱۴
هژده سال قبل در چنین روزی، کابل می گریست؛
می گریست، و تاهنوزهم «عاشورای طالبی» ادامه داشت!
از هفتم اکتوبر تا سیزدهم نوامبر ۲۰۰۱ ؛ پی هم و بدون وقفه، وجب به وجب از خاک مهین ما با مدرن ترین و ناجایزترین سلاح های عصر، آزمایش و آشنا گشت!
بلی، آشنا گشت:
آشنایی با ترقی و مدرنیزم، از طریق خونبارترین سلاح ها؛
آشنایی با دیموکراسی و آزادی بیان، از طریق محو رسانه ها؛
آشنایی با سربازان دیموکراسی، از طریق بدنام ترین چهره ها؛
آشنایی با حقوق انسان، از طریق کشتار های جمعی؛
آشنایی با حقوق اقلیتها، از طریق کشتار اکثریت ها؛
آشنایی با عدم تبعیض نژادی، از طریق قتل عام پشتون ها؛
آشنایی با محیط سالم، از طریق کاربرد سلاح های کیمیایی؛
آشنایی با فضای امن، از طریق حاکمیت جنایتکاران جنگی؛
آشنایی با شخصیت های ایده آل، از طریق افرادی وارداتی؛
آشنایی با انتخابات، از طریق نمایش و قدرت پولی؛
آشنایی با مدیریت سالم، از طریق مروج ساختن فساد اداری؛
آشنایی با تمدن جدید، از طریق ترویج مُد و فیشن؛
آشنایی با حقوق زن، از طریق ترویج فحشا؛
آشنایی با…
بیگمان آشنا گشت!
با زخم های تازه، و بدون درمانی که از «تجاوز کمونیزم» به میراث داشت، آشنا گشت!
آشنا گشت که چگونه یتیمان کمونیزم دوباره از بطن امپریالیزم بر سرنوشت شان حاکم گشته وبر کشتار شان ادامه دادند!
بلی، آشنا گشت و خوب هم آشنا گشت؛
آشنا گشت که جامعه ی ایده آل غربی، جامعه دیموکراسی و جهانی سازی، یعنی چه!
امروز، روزی جشن و پایکوبی در کابل و تهران بود، در حالی که «اجساد طالبان» در جاده های شهر کابل، تصویری از «ماتم کربلا» را به خود شکل می داد.
بلی! هژده سال قبل(۱۳ نوامبر ۲۰۰۱) در چنین روز!
روزی که «یزیدیان امریکایی تبار» بر کشتار های شان بسنده نکرده، «اجساد طالبان» را «سلاخی» و «برهنه سازی» می نمودند، و به جشن و پایکوبی در «نظارۀ متجاوزین» پرداخته، و می بالیدند و کابل می گریست!
کابل می گریست؛
از برچیده شدن نمازگزارانش؛
از مسکن گزنی مفسدان بر رویش!
می گریست؛
از جدایی «شریعت الهی»؛
از استقرار حاکمیت دیموکراسی!
بلی، کابل می گریست، و می باید که گریست؛
از ناسپاسی ساکنانش؛
از سکوت حاکم بر فضایش!
همه «سیل بین» و درحال سکوت مانده بودند؛
ضعیف ترین ایمانداران، رنج شان را در «سکوت ذلتبار» می بلعیدند؛
و «تکنوکراتها» و «کمونیستها»؛ در سایۀ «مجاهدنما ها»، به جشن و پای کوبی پرداخته بودند!
آنها بر کردار شان می بالیدند؛
نه تنها اینکه می بالیدند، بلکه بر «ظلم و ستم» خویش، مباهات و فخر فروشی نیز می نمودند!
بلی، کابل می گریست، و «مزدوران دالری» به خود می بالیدند؛
می بالیدند، و در برابر انظار «بشریت» می بالیدند؛
«بشریت» دین ستیز!
پس کجا شد ضمیرهای سرزنشگر را؟
کرخت اند، و یا بیجان؟
زنده اند، و یا مرده؟
مگر چرا؟!!!
آیا کسی هست تا بپرسد؛
مگر گناه اینها چه بوده می تواند که باید چنین سخت عذاب گردند؟
آیا همین بود گناه ایشان؟:
وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿٨﴾
«و هيچ عيبى در آنها نيافتند جز آنکه آنان به الله ای مقتدر ستوده صفات، ایمان آورده بودند»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لست مضامین مجموعۀ (یادی از تجاوز در نوشته های قبلی!):
۱- جنگ بر علیه تروریزم! (روی این لینک: http://www.2afghan.nl/20191007-1USinvasion.pdf)
۲- شکار صلح! (روی این لینک: http://www.2afghan.nl/20191007-2USinvasion.pdf)
۳- دستآورد دو تجاوز! (روی این لینک: http://www.2afghan.nl/20191007-3USinvasion.pdf)
۴- چرا هفتم اکتوبر روز سیاه در تاریخ کشور نیست؟ (روی این لینک: http://www.2afghan.nl/20191007-4USinvasion.pdf)
۵- از عاشورای حسینی تا عاشورای طالبی! (روی این لینک: http://www.2afghan.nl/20191007-5USinvasion.pdf)
۶- ۷۲ روز وحشت! (روی این لینک: http://www.2afghan.nl/20191007-6USinvasion.pdf)
۷- آغاز زوال «تک قدرت جهان»! (روی این لینک: http://www.2afghan.nl/20191007-7USinvasion.pdf)
۸- تولد کمونیستها از بطن امپریالیزم در سیزدهمین سال تجاوز! (روی این لینک: http://www.2afghan.nl/20191007-8USinvasion.pdf)
۹- حکومت «وحدت ملی» یا تکرار «ائتلاف شمال»! (روی این لینک: http://www.2afghan.nl/20191007-9USinvasion.pdf)
۱۰- مکثی بر ۷۲ روز وحشت! (روی این لینک: http://www.2afghan.nl/20191007-10USinvasion.pdf)
۱۱- کابل می گریست! (روی این لینک: http://www.2afghan.nl/20191007-11USinvasion.pdf)